منبع کاغذی گنجور. کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر ۵۶۷. بوستان سعدی به خط رکنالدین مسعود کاشانی مورخ ۱۰۳۹ هجری آگرهٔ هند » تصویر ۳۲۴. شرح بوستان دکتر ...
که ما در تَنِ رَنْجور، چو اندیشه دَویدیم. دَهان باز مَکُن هیچ، که اغلب همه جُغدند. دِگَر لاف مَپّران که ما بازپَریدیم. اگر سوالی داری، اینجا بپرس. این گوهر را بشنوید. این گوهر را با صدای خود ...
اینچنین لقمه رسیده تا دهان. راههای صعب پایان بردهایم. ره بر اهل خویش آسان کردهایم. بخش ۱۳۷ - مکرر کردن قوم اعتراض ترجیه بر انبیا علیهمالسلام: قوم گفتند ار شما سعد خودیت ». « بخش ۱۳۵ - مکرر ...
5259 دیوان شمس (غزلیات) — (چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم)مولوی. چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم. گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم. ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم. قدر از بام ...
About this sher. Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Morbi volutpat porttitor tortor, varius dignissim.
بعد نومیدی بسی اومیدهاست. از پس ظلمت بسی خورشیدهاست. خود گرفتم که شما سنگین شدیت. قفلها بر گوش و بر دل بر زدیت. هیچ ما را با قبولی کار نیست. کار ما تسلیم و فرمان کردنیست. او بفرمودستمان این بندگی ...
غزل شمارهٔ ۲۵۷۳. هر که خار آرزو در دیده دل بشکند. بی تردد پای در دامان منزل بشکند. از هجوم آرزو جای نفس در سینه نیست. سخت می ترسم که آخر شهپر دل بشکند. با دوصد بند گران عالم زما پرشور شد. آه اگر زور ...
غزل 115 حافظ با مصرع «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد» شروع میشود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در ابتدا با تصویرسازی زیبا دوستی و دشمنی را به درخت و نهال تشبیه میکند که اولی را باید بکاری و دومی را از ریشه ...
بسی اسمیت (به انگلیسی: Bessie Smith) (زادهٔ ۱۵ آوریل ۱۸۹۴ - درگذشتهٔ ۲۶ سپتامبر ۱۹۳۷) خوانندهٔ بلوز اهل آمریکا بود. اسمیت که پارهای اوقات از او با عنوان «شهبانوی موسیقی بلوز» (به انگلیسی: Empress of the Blues ...
باز بعضی بر سر کوه بلند. تشنه جان دادند در گرم و گزند. باز بعضی را ز تف آفتاب. گشت پرها سوخته، دلها کباب. باز بعضی را پلنگ و شیر راه. کرد در یک دم به رسوایی تباه. باز بعضی نیز غایب ماندند. در کف ذات ...
تو آن برادر صاحبدلی که مادر دهر. به سالها چو تو فرزند نیکبخت نزاد. به روزگار تو ایام دست فتنه ببست. به یمن تو در اقبال بر جهان بگشاد. دلیل آنکه تو را از خدای نیک افتد. بس است خلق جهان را که از تو ...
کس بے بسی کے ساتھ بسر کر رہا ہے عمر, انسان مشت خاک کا احساس لیے ہوئے . aaj ik aur baras biit gayā us ke baġhair . jis ke hote hue hote the zamāne mere . ... نثر; try now ...
در جواب این سؤال که "چرا «بسی رنج بردم در این سال سی» برای شاهنامه نیست؟. " این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: این بیت به دو دلیل قطعاً سروده فردوسی نیست؛ اولاً عدم وجود آن در نسخ کهن و معتبر ...
تصور کنید بیت معروف ( بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی) یا (چنین گفت پیغمبر راستگوی/ز گهواره تا گور دانش بجوی) که سالها با نام فردوسی شناخته شدهاند از این شاعر مشهور نباشند.
طبیعی است بر جسم آن شاخسار. بدانسان که گل بود، بد نیز خار. سر خر در آن شاخه ها گیر کرد. بسی سر برآورد و سر زیر کرد. سر و روی وی، اندر آن شاخسار. بیازرد و گلگون شد از زخم خار. بیا بنگر، اینک خر بی ...
در حالی که خداوند به شما عنایت زیادی کرده است. ۲- شما انسانی صدیق و مهربان می باشید اما گاه چنان غرق مادیات می شوید که از امور معنوی و روحانی دور می شوید. در حالی که عشق به معرفت حق در قلب شما ...
بیو بسی بکش ها خالو ها. تو مردی تریاک بکش ها خالو ها. تو مردی بافور بکش ها خالو ها. جلو زنک بکش ها خالو ها. کو شیشی عرقیت ها خالو ها. بویی دست ورقی ها خالو ها. مو لنجم سفرن ها خالو ها. مو بارش شکرن ها ...
فرو رفت جم را یکی نازنین: کفن کرد چون کرمش ابریشمین: به دخمه برآمد پس از چند روز: که بر وی بگرید به زاری و سوز
به آنچه میگذرد دل منه که دجله بسی / پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد. معنی (بازگردانی): به آنچه پایدار نیست دل بسته نشو چرا که حتی دجله هم پس از مرگ خلیفه در بغداد روان خواهد ماند. آرایه ها: کنایه: دل منه کنایه از وابسته ...
در ناامیدی بسی امید است/ پایان شب سیه سپید است. چه تعبیر شاعرانه ای به کار برده است نظامی. می گوید همان طور که شب پایدار نمی ماند و هر چه قدر هم تاریک و سرد باشد ، عاقبت به پایان می رسد و سحر و صبح ...
۴۰ حکایت کوتاه از گلستان سعدی. حکایت از باب اول در سیرت پادشاهان. ۱. درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از ...
بَعدِ نومیدی بَسی اومیدهاست: از پَسِ ظُلْمَت بَسی خورشیدهاست: ۲۹۲۷: خود گرفتم که شما سنگین شُدیْت: قُفْلها بر گوش و بر دلْ بَر زَدیْت: ۲۹۲۸: هیچ ما را با قَبولی کار نیست: کارِ ما تسلیم و فَرمان ...
شاهنامه فردوسی به نثر، برگردانی روایتگونه و جذابی است از سرگذشت گذشتگان و سرنوشت پیش روی ما که خواندنش مفرح است و آموزنده. پینوشت: ۱) برای تهیهی کتاب «شاهنامه فردوسی به نثر» اینجا کلیک ...
بسی بهتر سوی دانا ز مرد ژاژخا ابکم . ناصرخسرو (از امثال و حکم دهخدا). بسی جای زشتی به از نیکوییست . اسدی (از امثال و حکم دهخدا). بسی چاره ها سازی و داوری. بری رنج تا گنج گرد آوری . سرانجام بینی شده ...
غزل شمارهٔ ۱۸۷. هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد. وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد. آن کس که دلی دارد آراستهی معنی. گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد. گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد. ور تیر بلا ...
"چو از دفتر این داستانها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی" فردوسی ، شاهنامه ، آغاز کتاب (بخش ۹) داستان دقیقی شاعر. چو از دَفتر این داستانها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی. جهان دل نهاده بدین ...
بر بی کسی من نگر و چارهٔ من کن. زان کز همه کس بی کس و بییارترم من. بیداد کنی پیشه و چون از تو کنم داد. زارم بکشی کز که ستمکارترم من. وحشی به طبیب من بیچاره که گوید. کامروز ز دیروز بسی زارترم من ...
کسار، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان رشت در استان گیلان ایران. این روستا جزء دهستان پسیخان بوده و بین روستاهای خشت مسجد، بیجارکنار، ماشاتوک و پس ویشه قرار گرفته است.
به طاها به یاسین ۱ و ۲. علی فانی. به طاها به یاسین. به معراج احمد. به قدر و به کوثر. به رضوان و طوبی. به وحی الهی به قرآن جاری. به تورات موسی و انجیل عیسی. بسی پادشاهی کنم در گدایی.
بے بسی زندگی کی آس میں ہے . کیا بتاؤں کہ کیا گلاس میں ہے . زخم یادوں کے خوں امیدوں کا . جانے کیا کیا دل اداس میں ہے . آج کس زہر سے بھروں اس کو . وہ سمندر جو میری پیاس میں ہے .
See more on setare
WEB5259 دیوان شمس (غزلیات) — (چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم)مولوی. چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم. گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم. ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم. قدر از بام ...
که کمتر بنده پیش خود قمر داشت. نهاده نام حارث شاه او را. کمر بسته چو جوزا ماه او را. یکی دختر بپرده بود نیزش. که چون جان بود شیرین و عزیزش. بنام آن سیم بر زَین العرب بود. دل آشوبی و دلبندی عجب بود ...
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد. بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال. چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد. خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت. بفرما لعل نوشین را که زودش با ...
"خاک در دیده بسی جان فرساست" reply پاسخگویی به این حاشیه flag گزارش حاشیهٔ نامناسب link رونوشت نشانی حاشیه دکتر نوروز امینی در ۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۱۱ نوشته:
نفسی زین دو برونم، که بر آن بام بلندم. بزن ای مطرب قانون، هوس لیلی و مجنون. که من از سلسله جستم، وتد هوش بکندم. به خدا که نگریزی، قدح مهر نریزی. چه شود ای شه خوبان، که کنی گوش به پندم. هله ...
در اقصای عالم بگشتم بسی / به سر بردم ایام با هر کسی. تمتع به هر گوشهای یافتم / ز هر خرمنی خوشهای یافتم. پس از این سفرها در سال 655 با کولهباری از تجربه و دانش به شیراز بازگشت.
معنی و ترجمه متن شعر به گیتی به از راستی پیشه نیست فارسی ششم. در زیر به معنی متن بخوان و حفظ کن شعر به گیتی به از راستی پیشه نیست در صفحه ی ۱۰۴ فارسی پایه ششم پرداخته ایم: معنی: دروغ گفتن و کج حرف ...